دیکشنری
داستان آبیدیک
کنسرو کردن
english
1
general
::
conserve
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
کندوپاش یونی
کندوکاو
کندک (فارسی افغانی)
کندکاری ذهنی
کندکاری قلب
کندکننده
کندی
کندیل
کنس
کنسانتره سنگ آهن
کنستانس
کنسرت
کنسرسیوم
کنسرو تهیه کردن
کنسرو میوه
کنسرو کردن
کنسول
کنسول افتخاری
کنسولگری
کنسولی
کنسولیار
کنش
کنش برتر
کنش پریشی حسی
کنش ثانوی
کنش فراعبارتی
کنش گرا
کنش گفتاری
کنش متقابل اجتماعی
کنش متقابل ضعیف
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید